امشب حس تنهایی ب شدت سراغم اومد

هرجا هرجا هررررجای زندگیم ک خدا کمرنگ شد ب همون اندازه تشویش اومد سراغم

حال بد امشبم متاثر از کسالت فیزیکیم و اشفتگی روحی و البته استرس و سردرگمی شدیدم برای پایان نامه س. میدونم

ولی زندگی بدون خدا تنها چیزیه ک لهم میکنه

از داشتن کسی نا امید شدم قبول

سعی کردم ب ایندم بیخیال بشم و بسپارم دست خدا و انقدر برنامه ریزی بی جا نکنم قبول

دور شدن از دوستام باعث شده نتونم برا خودم اوقات فراغت بسازم قبول

ولی هیچی ب اندازه کمرنگ شدن تو آزارم نمیده

ن عشق ن دوستی ن پول ن تفریح هیچی ب اندازه تو برام حیاتی نیس

انگاری ک چند روز باشه سلول ب سلول بدنم نفس نکشیده باشن

انگاری ک یکی روحمو تو مشتش مچاله کرده باشه

من بدون تو همینقدر گرفته ام

همینقدر بی مفهموم

همینقدر افسرده

همینقدر پوچ!

دردم از یار است و درمان نیز هم

خیلی چیزا هست تو دنیا که نمیشه آرزو کرد!

من پیش از تو هرگز معنی هرگز را نفهمیده بودم

ب ,ن ,تو ,ک ,همینقدر ,خدا ,ب اندازه ,هیچی ب ,انگاری ک ,ن پول ,ن دوستی

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

طراح مهربان هکر شیراز پلاک ِافتخار انتخاب برند ها دپارتمان تخصصی رنگ مو لارا (غرب تهران) سالم زیبا گزارشگر سال نوری کفش چرم ایران مهندسی شهرسازی |I.R.U